
آرشیو مطالب شهادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها1


دوباره شب شد و سردرد دارد

دلم خونه فضه پریشونه قضه

دلداده باید بود و از دلدار باید خواند

پشت در تا جا یار من گرفت

از بازی عجیب فلک آه می کشیم

آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم

در شهر پر از فریب بودن سخت است

تا که زدم غوطه به دریای فکر

شهر نیرنگ بود و مادر بود

از خاک پای تو سر بر ندارم

صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست

به فتوت به جوانمردی مولا به علی

آمدی رفت ز دل صبر و قرارم بنشین

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
نمیشه باورم که وقت رفتنه

هر آنکه جانب شاه بلال نگه دارد

روضه

چو دید پیکری اندر میان خون
