
آرشیو مطالب حسن خلج


در آن نفس که بمیرم

بین بستر ذکر حیدر

از تو چشمات خوب میخونم که میخوای بری از اینجا

ای تیغ زهر آلوده ممنون تو هستم

فریاد جبریل امین می آید از عرش برین

آن شب علی با زینبش رازی مگو داشت

منم زائر حسین بهشت لایق منه

ما را کلام ناد علیا سینجلی

در آسمونا وا شد

شب و تاریکی صحرا کنار مزار بابا

کس به غیر از تو نخواهم

آقا امشب نرو مسجد

باز امشب منادی کوفه از امامی غریب می خواند

عبد گناهکار من چرا ز من جدا شدی

روضه و مناجات

یا رب گناه کارم و آلوده دامنم

روضه

بابا چرا دلم آروم نداره
