
آرشیو مطالب حسین سیب سرخی


قبول كن كه شبیه حصیر افتادی

ای کاش کربلا بودم همراه شما بودم

موجی رسید و هیبت دریا تکان نخورد

ممنون از این که آمدی آقای ما شدی

آمدم دنیا برای دیدن روی علی

خنده کنان می روم

شوریده و شیدای توام

میبینم مادر تو رو تو بستر

مدح امیر المومنین

همین که بهتری الحمدلله

ضریح شیش گوشه تو کاشکی دستمو بگیره

دلم گرفته دوباره این شبا برا حرم گرفته

منم و کعبه کویت

تا مسیرم به در خانه ات افتاد حسین

از کودکی ام یاد گرفتم که بگویم

کیمیای عشق حب حیدر است

کبوتر مدینه پر نداره

بازویت را به زمین میکشی و میکشی ام
