
آرشیو مطالب مهدی سلحشور


میون خاک و خونی

ای گوهر هستی چو صدف

به کربلا اومدم

نبوی سکناته علوی وجناته

روضه

بابای مهربونم به لب رسیده جونم

ای همه دلخوشی من

دوباره اومد شب عاشور غم تو

چکیده خون حنجرت

چه شوری بین عشاق است بر پا

خیمه شده لبریز آب

ای دل بمان با مولا

ای همه خلق جهان شاهد یکتایی تو

روضه

تو کوچه های کوفه

چشمای من چه بارونیه

ای دل بمان با مولا

شدم تنها میان لشکر جفا
