
آرشیو مطالب مهدی سلحشور


نگهدار آقا نگاه مرا

میرود قصه ما سوی سرانجام آرام

دیر آمدم در داشت می سوخت

در کوچه ها زده ز دست بود و نبودت

ما گوشه نشینان غم فاطمه ایم

زینب دختر من زینب کوثر من

سلامی جان فزا تر از نفس های مسیحایی

یابن یس یابن طاها زینت شونه خاتم الانبیا

هوایی میشه باز دلم از روضه ها

ای غایب از نظر ها کی می شود بیایی

کیست زهرا آنکه ختم الانبیا را کوثر است

بین گلوی مرد خسته بغضی غریبونه نشسته

ای همسر قامت کمان

قبله عاشقان بود تربت با صفای تو

روز محشر کار ما با فاطمه است

ای خاک آستان تو کحل بصر مرا

روضه

یادش بخیر با شهدا لحظه های آخر
