
آرشیو مطالب سیدمهدی میرداماد


فدای جود کسی هر آنچه را بخشید

صفر تمام شد و طی نشد عزای حسن

روضه

ماهی با دریا خوشه

ملک وجود غرق در اندوه و در عزاست

مدینه چه کردی رسول خدا را

من نمیام مدینه

خواب دیدم که این دلم حزینه

ملک الموت نزن شعله به زخم جگرم

سلام ای شاه خراسان

وقتی فرشته دست دعای مرا گرفت

بهشت مدینه شهر رسول

روضه

آسمان است و خسوف قمرش معلوم است

یا ایها العزیز

میدونم نوکری بلد نیستم

کاروان داشت می رسید از راه

پاشو برادر بعد چهل روز
