بی تو گذشت آن هیجانی که داشتیم

امروز در میکده باز است بیایید

بنویسید آخر بر روی کفنم

کرم کنار کریمی تو کم آورده

ای امید نا امیدان سرای روزگار

دوباره دلتنگی دوباره حسرت

روضه

از خود فرار کردم و لا یمکن الفرار

جمعه آخر ماه هست نیامدی مولا

روضه

خفاش های بی رحم خون تو را مکیدند

دور از تو ایم چونکه لیاقت نداشتیم

تو هستی سایه بالاسری مون

لالا برای آنکه خواب ندارد چه فایده

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی

دعای کمیل

روضه

بر همه خلق جهان معلوم است

روضه

کوچه ها را غم گرفته