
آرشیو مطالب سعید قانع


یه عمریه من گدای ارباب حسینم

غروبا ناله و اندوه و آه و هجران بود

غریب کربلا حسینم وا حسین

آقای من حسین

نوکر تو از خداشه راهی کرب و بلا شه

پاشو عباس آبرو داری کن

خیمه ها پر شده از تشنگی و رنج و عذاب

همه میدونن ثار اللهی ام

کرب و بلا مبر ز یادم

سه شعبه بی آبرو داره عجب زهری

اگر که نامه من محضرت بیاید

همه چشما ابر بهاره

عکس امشب که خوش احوال تو را می بینم

خاطره های کربلا یادم نرفته

قنفذ از راه همان لحظه که آمد میزد

حالا که رفته داداشم نوبت منه فدا شم

پای گریه می نویسم که حرم رو دوست دارم

کدوم ارباب این همه نوکر داره
