
آرشیو مطالب


عشق یک سینه پر از آه

تنگ غروبه از کوچه تا مسجد حسن سینه میکوبه

روضه پایانی

امان ز جمعه امروز و آه از فردا

غصه دارم حالم عجیبه

هستی حیدر در بر من باش

حمایتم ز علی نی برای همسری است

ما را شرف و عزت از مادرمان زهراست

هنوز جای طناب روی دستمه

ما در دو جهان فاطمه جان دل به تو بستیم

تو که باشی دلم دیگه نمی لرزه

گره فتاده به کارم

روضه پایانی

این خونه پره از عطر چادرت

شب آمد و به سرت آمدم

وا اماه

شوریده دلیم و سر سودای تو داریم

سامرا کربلا شد حجره ماتم سرا شد
