
آرشیو مطالب دهه اول محرم


بانگ جاء الحق

مشک بر دوش به دریا آمد

خداحافظ ای برادر زینب

تو به من رنگ و بو دادی حسین جان

هر شب یتیم توست دل جمکرانی ام

تو و تنی که در خون نشسته

عمر ما میرود و فرصت جبرانی نیست

من میگم انا ابن المرتضی

کجا از جام عشقت

پاشو که رسیده جونم بر لب

تا مشکتو تو آب زدی

علی علی الدنیا بعدک العفا

بدم المظلوم بدم العطشان

بانگ جاء الحق

کنار پیکر تو خودم رو کشوندم آروم آروم

منی که کبوترم

عطر باورت در کربلا وزیده

باید که تن از راحت ایام گرفتن
