
آرشیو مطالب شب هشتم رمضان


تمام هستی خود می دهم اجاره کنم

روضه

بی قراریم که باران برسد

خیابان در خیابان فکر میکردم

بین حجره است و کسی نیست به دادش برسد

نگاهی کن مهربون آقا

دعا بهانه در انتظار بودن ماست

یک شب ای دوست مرا در حرمت محرم کن

چه کرده اند با جسم تو دو چشم من نداره سو

مناجات

دل بیقرارم چه غصه داره

روضه

روضه

جاده ها چشم به راه قدمت منتظرند

کرب و بلا غوغا

روضه

دعای ابوحمزه ثمالی

غلام آن کسی ام که اگر گدایم کرد
