
آرشیو مطالب شب بیستم رمضان


جهان به کام علم بود

بازم دستم رو سرم گرفتم

یا کربلا تربت اعلی

روضه

تاریخ مثل ساقی کوثر نداشته است

فاطمی هستم غلام حیدرم

توسل به اهل بیت

حتی اگر نبخشد این چشم تر می ارزد

خدا دیگه سحر شد شب جدایی

روضه

روضه

علی و عالی و اعلی و معلی حیدر

مناجات التائبین

بیا نگار آشنا شب غمم سحر نما

گل ها همه رفتن غنچه هام تشنه ان

ناجی نوح ساکن روح

رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی

به چشمش بود تیری و چو با صورت زمین افتاد
