
آرشیو مطالب تاسوعای حسینی


منو اشکی مثل بارون

روضه حضرت عباس

منی که هر نفس از عشق تو گفتم

وقتی که نخلستون پر از همهمه شد

از من دو دست بر کمر

چون چاره نیست میروم و میگذارمت

لب خشک ماهیای کربلایی

روضه پایانی

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد

شعر خوانی و روضه

مادر چشمت روز بد نبینه

می پیچه تو خیمه صدای گریه

هر جایی که رفتم بود حرف از دلبری تو

مشک بر دوش به دریا آمد

خداحافظ ای برادر زینب

تو به من رنگ و بو دادی حسین جان

هر شب یتیم توست دل جمکرانی ام

تو و تنی که در خون نشسته
