
آرشیو مطالب اربعین حسینی


از عشقت مجنونم و بی تابم

دل من شده گریان حسین

بدم المظلوم بدم العطشان

دارم می بینم با پاهای تاول زده

سحر چون پیک غم از در درآید

شبی دراز شبی خالی از سپیده منم

پریدم به هوایت پریدنی که مپرس

روز اربعین هفتاد و دو تن شد

کائنات افتاده دام علی است

بعد یه عالمه بلا

ای تنها همدم من محرم من

زیارت اربعین

به لب های تشنه ات سلام الله

ای به خون خفته سالار زینب

منم اون غلام سیاهت، که دادم دلم رو به راهت

مظلوم حسین

از نجف تا کربلا پای پیاده می رویم

میدونم نوکری بلد نیستم
