
آرشیو مطالب شهادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها1


مصطفی جان جهان است و بود فاطمه جانش

چیزی که ندارم ببرم محضر ارباب

رشته ای از چادرت حبل المتین

شبیه کسی باشی شبیه نیمه شب بدری

زهرا نبود علی و پیمبر نداشتیم

چرا دیر می شد اگر مانده بودی

می شویم امشب با اشک دیده

شاهم ولیک تاج سرم را شکسته اند

من تا به کی سرم رو به زانو بگیرم

ای گل خزانم آتش زدی به جانم

صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست

عمه حلالم کن خیلی زحمتت دادم

آی اگر دست پدر بودی به دستم

ای آفتاب آینه دار جمال تو

روضه

حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند

اینجا کجاست بزم عزایی که سوخته

از یار خود جدا شدن آسان نیست
