
آرشیو مطالب شهادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها1


فاطمه برخیز و زینب دخترت را ناز کن

گذرم باز در خانه ارباب افتاد

عمریست با عنایت تو گریه میکنم

اشک غریبی چکیده بوی جدایی وزیده

مرغ دلم پر میزنه دور و بر ایوان طلا

بی ذکر و علی صومعه و دیری نیست

گریه کن برا خودت

اباعبدالله حبک نعمتی

در سینه ام ز دوری تو غیر آه نیست

در خلوت بستر ز پا افتاده ای و نیمه جانی

خدا نکرده مگر قصد جان من داری

چی میشه تو فاطمیه از غم و غصه جون بدم

کعبه شده سیه پوش

بی تو فضای روضه چه دلگیر می شود

ای آسمان عاطفه پرواز بی کران

ای وای ای وای وقت عزای عالمه

اینقدر بین رفتن و ماندن نمان، بمان

دارد زمان آمدنت دیر می شود
