برادر جان سلیمان زمانی

میزنم صدات چه لذتی داره

ای کشته فتاده به هامون حسین من

دل چو گیسوی تو ای یار به هم میریزد

روی لبم واویلاست

ارباب سلام من به پیکر تو

تپش تپش زدن قلب ما حسین حسین

شب اول عزا

رخصتی بده آقا

راه چاره برام نموند

از دار العماره گفتم با اشاره

کربلایی سرم آمد به فدای سر تو

آنکه مهر رضا ندارد یقین که اصلا خدا ندارد

توی حرمت غوغاست

کوفه پر از نا مردم

کوچه به کوچه شهر رو می گردم

صلی الله علیک یا مظلوم

روضه پایانی

با تو گذشته دقایقم

شکر خدا که فدات شدم