
آرشیو مطالب شب اول محرم


ای آنكه تویی نتیجه صوم و صلات

روضه

غم تو موهبت کبریاست در دل من

شب و روز من سر آمد

من کجا سیاهی پرچمای تو

به قلاده نفس گشتم اسیر

الا نگار آشنا

علم میزنم به دل رنگ مشکی

یا ایها العزا

چشما دوباره بارونی

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله

گفتم حسین گریه زمزم شروع شد

کاش می شد خبرم

روضه شب اول

حالا نمیشه برگردی

کعبه یک زمزم اگر در همه عالم دارد

بیرق ماتم رو دوشه

تو شهر غربت خدایا
