
آرشیو مطالب محمود کریمی


کوه و سنگ و دشت این صحرا به چشمم آشناست

تو کویر تب و دل بیابون

به من اثبات شد از نزدیک هم نزدیکتر هستی

بگو کجایی آهای آبروی آبرو کجایی

منم کمترین بنده تو

حسین سرباز ره دین بود

پاره ی قلب مادر از بر من دور مشو

شبنم گل لطیف تره از قطره های بارون

من تو دنیا سرگردونم

سنگ تو رو به سینه میزنم یا امام حسین

گفت ای گروه هرکه ندارد هوای ما

سینه زن عمه ی ساداتیم
نمیشه عاشق باشی و دلت نگیره

با غمت زخم دل غم حاد شد

داری آتیش به بال و پرم میزنی

نوای نینوا رو دوست دارم

جانم زینب زینب جانم

تو خیمه هنوز من سرلشکرتم
