
آرشیو مطالب حاج حیدر خمسه


دیگر برای هجر تو ما را شکیب نیست

دم تو گرم نبود آدمی نمی ماند

با اشک دیده سینه ما را جلا دهید

شکرلله که من مرغ همین بام شدم

ای غبار حرمت تاج سر نوکر ها

چه غربتی ز خبار شما دهم

باز دوباره بیرقای سیاه

روضه

به غباری سر مژگان مرا دریابید

نیازمند دو عالم به یک اشاره تواست

سینه زنان حسین زمزمه بر پا کنید

کیست این مرد همان است

چه جنونه لب گودال

شکر خدا که با همه ناقابلی ما

دلم خوش است که عمری به پای گلزارم

خیمه مون آب نداره

هرم لبهای تو آتش زده جانم پسرم

چشمت هزار مرتبه عیسی بن مریم است
