
آرشیو مطالب جواد مقدم


مدینه دیگه جای زندگی نیست

چشم که وا کردم و دنیا دیدم دل بابام و سوخت

ببین صدای گریه های من شده بلند

کاشکی سرم بشه بی بی یه روزی فرش قدم هات

روز محشر چون همه حیران شوم آسوده است

منو میشناسن به عنوان تو

رسیده ام آقا به آخر چرا نمیکنی باور

نوشته از سمک السماء علی مدد

گله دارم از زمونه هر کی دلتنگه بخونه

دوست دارم لحظه ی حرمت رو دیدن رو

بنده نوازی میکنی دلو راضی میکنی

توبه کردیم که دیگر غم دنیا نخوریم

مولا مولا

گریه میکنم آخ مثل بچگیام

تعریف من از عشق همان بود که گفت

بی تو که باشم حوصله ام در میره

تویی امپراطور ما نوکریم

آقا سربلندن گریه کنات
