
آرشیو مطالب دهه اول محرم


با صد آه و ناله می گوید سه ساله

بابا منو بغل کن بابا جون

فاش می گویم و از گفته خود دل شادم

چه بلایی سر لبت آمد

می گذرم از اونی که قدم رو خم کرده

سلام تازه ز ره آمده

شبای جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه

ای شاه کرامت گویم با اشارت

حالا درست یه عمریه

امشب از مستی ره میخانه را گم کرده ام

توی حرمت غوغاست

اگه راهم ندی خراب میشم

شب های جمعه می گیرم هوا تو

دل شکسته ما را به مرهمی دریاب

اگه راهم ندی خراب میشم

من اگر گریه برایت نکنم

میزنه بارون روی پلکام

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
