
آرشیو مطالب شب هفتم محرم


بس کن رباب نیمه ای از شب گذشته است

هرگز نرود از نظرم

یه خرده آب طفل رباب

لرزه بر دست من و پیکر تو میلرزد

میزنم صدات چه لذتی داره

میریزه رو صورتت اشک چشام

ای شش ماهه گل من اصغر من

چشماش از بی وفایی تر

اللهی حرمه آتش بگیری

تو رفتی و برا زینب چی غیر اشک و آه مونده

آمد صوت تکبیر بین تیر و شمشیر

الحمدلله هستم غلام و نوکرت آقاجون

برا خداحافظی اومدی علی وای عمه

روضه حضرت علی اکبر

سخته آقا به ولله شش گوشه ات رو ندیدن

یا علی شبه پیمبر

اسمش مقدسه تکبیرشم بسه

روضه حضرت علی اکبر
