
آرشیو مطالب شب هفتم محرم


بانگ جاء الحق

بدم المظلوم بدم العطشان

تو صحرا یه دنیا سرابه

من که کبوترم تو بگو کجا برم

یار خاک و خونی

تو رو خدا آروم جون

هنگامه عزا شده

اشک تو جاری است آمدی به میدان

چشماتو نبند رو ازم نگیر

به تو سلام میدم درمون دردامی

ای طنین رو لب هامون یا حسین

لالا لالا نبینم که عزیزم باشه خسته

بزن زنجیرم به تو درگیرم

سفره ی نوکری تو دل عاشقا رو برده

از محرم من فقط روزی اشکامو میخوام

خوبه روزگارم تا برا تو بی قرارم

بارون نمیباره بخواب رقیه بیداره بخواب

روضه
