آرشیو مطالب شب هشتم محرم
آمد آن مهر درخشنده احمد مانند
نفس نه جان زهر جسمی برون شد
السلام علیک یا ابا عبدالله
بأبی أنت و أمی
برو تا خیمه برای وداع آخر
عازم میدان شد علی اکبر الله اکبر
آه آه عمو عمو العطش
ای برویت نور قرآن
تپش نبض جوان از ضربان افتاده
ای اذان گوی حرم آهسته
دل زقرص قمر خویش کشیدن سخت است
اکبر ای نور دل خسته من
ماه ملک منظرنی ای پسر بالا بلندم
دست غم خاک عزا بر سر من ریخته است
گشته با لباس رزم دیدنی تر
ای دگر بوسه من
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
گشت گلی پر پر
