
آرشیو مطالب ولادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها


چشاتو وا کن حال و روزتو نگاه کن

ای نفس های حضرت دریا

عمریست كه ما مراممان حیدری است

نوشت اول دفتر از ابتدا زهرا

در خاطره ماندگار بودن

به کوچه ای که در آن با رخت جسارت شد

خواستم از فاطمه بنویسم

ای عزیز آسمونی یه مادر مهربونی

پرواز می دهیم که بال و پرت کنیم

شمس دین تا که نور گستر شد

هنگام وصفت عقل مرا ترک می کند

نشسته ام بنویسم تصورت هیهات

دوباره روز مادره

این کیست این که محو تماشای خود شده

خمار خمار خمارم

خدا برای طه مادر آورده

اگه هزار بار به پای تو مولا بمیرم

تا امید جود از دادار از اوست
