
آرشیو مطالب شهادت امام موسیکاظم علیهالسلام


بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا

غربت رسید و داغ حرم را زیاد کرد

چه تک و تنها چه غریبونه

من که کبوتر دلم انس گرفته با رضا

شاد کن این دلم که غمگین است

ارث از نبی برده پیمبر بودنش را

سلسله موی دوست حلقه دام بلاست

ای سمت نوکری ات

چه تک و تنها چه غریبونه

ای به زندان کرده خلوت با خدا

مرا به جرم و خطایی که مرتکب نشدم

تا کاظیمینش با دل خون

یا ابی عبدالله

ای خاک کاظمین تو عطر بهشت من

به یک نگاه تو بیمار می شود دل من

در کنج زندان غریب غریبم

زندانی ای که غیر خدا در نظر نداشت

دستم از ضریحت کوتاهه
