
آرشیو مطالب محمود کریمی


با قد خمیده خسته عمه

کربلا دارالنعیم زینب است

این بار از شام بلا زینب رسید به کربلا

اختر من هلال من ماه من

روضه پایانی

دو شش ماهه کودک چو ماه و ستاره

دیدم از خیمه نگاه پدر مضطر تو

همراه بابایی هم قد سقایی

سر تو قاتل مادر شده ای نیزه نشین

عمه شب محبوبه امشب

بهم برخورد

شمس رویت همیشه تابنده است

از گریه هات دلم خیلی پریشونه

آن خدایی که شما را به دو عالم بخشید

دست خودم که نیست تو رفتی و آمده

هم نام جام و باده ام

سلام عزیز زهرا

روضه
