
آرشیو مطالب محمود کریمی


به خدا بهونه بود زهری که قاتلش شده

قوتت همه شب خون جگر بود حسن جان

السلام علیک یا غریب وطن

آغوش من بازه برای زوارم

ای ماهی دریا برایت گریه کرده

ای خراسان تو رشک روضه رضوان ما

شمس الضحی ای و نور خدایی سبحان، سلطان

یا ابن شبیب گریه فقط در غم حسین

کی ام من سائل دربار سلطان خراسانم

تا چشمام میافته به گنبد و حرم

خون گلو ضمانت عهد است با حسین

ای همسفر ای همنفس ای روح امیدم

قرائت قسمتی از کتاب آفتاب در حجاب

سفر کردم به دنبال سر تو

رفتی ای مسافر بی من

حسینم وا حسین گفت و شنودم

روضه

جامه ی یاران سیاه
