
آرشیو مطالب محمود کریمی


نگاه گریه داری داشت زینب

زندگی بعد تو عذابه

ای همسفر ای همنفس ای روح امیدم

سلام عزیز پر پرم

کعبه ی اهل ولایی خوش به حالت کربلا

برادر جان یتیماتو آوردم من سر خاکت

عقیلة النساء عقیلة العرب یا زینب

جبرئیل این روزا تو جاده ی کربلاتِ

درد غم ریخته بر چادر مشکی سرش

وقتی که دست تو روی سرم میاد

خواهر نگو خاکستر خواهر میاید

گفتم به بلبلی که دوای فراق چیست

راه محبین علی روشن است

نگاه گریه داری داشت زینب

یه عده میدونی کجان یه عده حالا کربلان

چهل روز که دارم میمیرم برات

وضع ما بین به چه منوال گذشت

یه اربعین گذشته و اون شبای بی سپیده
