
آرشیو مطالب محمود کریمی


گوهر ولای تو به طینت من بود ای صنمم

ای یارم ای کس و کارم تو رو دوست دارم

لیلی ای دختر سه ساله من

با کلام به لشگر زدن عمه هام

تو دلیل دم زدن و نفسم

میون دریای دل عشاق

اگر ز حال دل من دلت خبر دارد

یوسفی را که خدا مشتری اش بوده و بس

سلام عزیز پر پرم

کوثر اشک من از ساغر و پیمانه توست

دامن آلوده و بار گناه آورده ام

بر همه سلطانم اما تک و تنهایم

کار تو همه مهر و وفا بود رضا جان

سنگ تو رو به سینه می زنم یا امام حسین

جشم وا کرده شدم دست به دامن حسن

ای سلام حسین حسن ای تمام حسین حسن

حک شده بر عرش اعلا یا معز المومنین

چونانکه خالق احد ذو المنن یکی است
