
آرشیو مطالب محمود کریمی


روز محشر کار ما با فاطمه است

می لرزی مثل بید مجنون

ذکر امام حسین

شام غربت سر نشد هر چه حیدر کرد حال فاطمه بهتر نشد

گندم از دسته دستاس تو برکت دارد

جز گریه تو خونمون نیست کاری

دست سرمد یار احمد ماه مفرد

نوکر خوبی نبودم

الا که صاحب عزای تمام غم هایی

هزار بار شکستند رکن مولا را

نور منور علی علی علی

مجنونم و پریشونم

فاطمیه اومده انگار محرم اومده

ناد علیاً به هوای نجف

چه جلالی فتبارک الله

خوبه روزگارم تا برا تو بی قرارم

الهی بشکنه دست مغیره

جز رحمت از چشمان تو دنیا چه می خواهد
