
آرشیو مطالب سیدمجید بنیفاطمه


دوباره میریزه از چشام اشک دونه دونه

کی دیده بهشت و با شعله غم بسوزونن

کم سو ترین ستاره شب های ما شدی

تنت نیمه جونه

برای زنده بودن تنها بهونمی تو

ای عزیز آسمونی یه مادر مهربونی

روضه

سقای دشت کربلا دستش شده از تن جدا

گفتم کمی بخوابم و آرام تر شوم

ای وای از این زمونه

خدای عشقی و عشق خدایی

یاس بوی مهربانی می دهد

ای عزیز آسمونی یه مادر مهربونی

گفتم به باغبان فلک پس بهار کو

حیدر به شور و شینه

این تپش های دل من نذر تو

علی جان بچه ها رو به تو می سپارم

مادر مادر بیا با نگاهت
