
آرشیو مطالب سیدمجید بنیفاطمه


شهریار ملک دلهایی نمی دانم که ای

پر و بالمه شور و حالمه

ملائک از اون بالا میان پای پیاده

سلام خالق سلام خلقت

کار ما نوکری بوده

الهی بانوی کرم

شور انگیزه قلب عاشقم

سلام ای پسر بارون

گرچه عاشق ناقابل شماست دلم

این هدیه خورشیده

حالا که من از حرم دورم

دست منو خدا گرفت

قدح بده تو ساقیا

کبوتر دلم بازم شده هوایی

یه کاری کن که قلبم یه ذره آروم بشه

باید برای طور کلیمی درست کرد

داده چشمان تو بر کشتن من دست به هم

منو صدا کن مثل قدیم تو روضه ها
