
آرشیو مطالب سیدمجید بنیفاطمه


بهار عمر هرکسی جوونیه

با من نگفته بودی از ناله های هر شب

چه غصه ها که نخوردی برای همسایه

نوکر خوبی نبودم

السلام ای ثمر عمر پیغمبر زهرا

این که با تو خیلی آرومم

مجنونم لیلایی حرم تو رویایی

ابریه هوای چشمام با غمی که ناتمومه

دو سه ماهه توی خونه غم و غصه روزیمونه

بازم دلم گرفته و شدم هوایی حرم

سرآمد شام غم هایم

من از اون روزی که کامم رو به تربت دادم

بیدارم و خواب نمیاد تو چشمام

کربلا خونمه از چی دل بکنم

بسم رب الشهدا می پوشم رخت عزا

اعجاز مسیحا داری ثارالله

مست و مدهوش شیش گوشم

اشکای پر التماسم میاد
