
آرشیو مطالب حسین سیب سرخی


اسیرم اسیرم الهی بمیرم

جذبه عشق بر آنست مرا جذب کند

بر روی تخته پاره جسمش اگر چه رفته

نگاه خسته تان ماتمی به دل انداخت

سلام علی شیب الخضیب

هر کسی با یه امیدی اومده میون روضه ات

غربت و گریه و اشک و ماتم

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله

منو ابر بهاری کن

ناجی نوح ساکن روح

یادمه تب داغ صحرا

مگه یادم میره آخه تو رو تنها گیر آوردن

عجب در و تخته توی این زمونه جور میشه

فقط میخوام شیعه مذهب باشم

کربلا نیام که من می میرم

مدح امیر المومنین

روضه

سلام بر ارباب
