
آرشیو مطالب سیدمهدی میرداماد


خدا میخواست معنی عشق و به ما نشون بده

حال و روزم و ببین دوباره پریشونم

یه چشمم خونه یه چشمم بارون

قسم به سایه روی سرم

دلم خونه فضه پریشونه فضه

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله

جبرائیل گهواره ات رو تکون میده

السلام ای پناه ملک و مکان

تو آسمون قمر اربابه

بخوان که تویی منجی همه عالم

ذکر خدا ذکر ملک

بی ذکر علی صومعه و دیری نیست

می خونم همیشه برام هیچکی مادر نمیشه

آمدی تا که نگین دل خاتم باشی

در میان شعر تو بانو اگر حاضر شدم

ام النجبا یا زهرا

گرچه عاشق ناقابل شماست دلم

به اذن رحمان به اذن الرحیم
