
آرشیو مطالب جواد مقدم


شنیده می شود از آسمان صدایی که

یه اسم که جسم منو می لرزونه

عاشقان گره از زلف یار باز کنید

آسمون میباره امشب

باز هواییم کن

عشق من از ابتدا تا انتهایم مادر است

خواب دیدم تو دستام یه کارت دعوت از اربابم حسینه

شبهای آخر ماه خدا شد

تو وجودم باز آروم ندارم با ذکر حسین نم نم می بارم

خداحافظ ای سفره سبز افطار

بازم من و دلواپسی، در به دری و بی کسی

ای توتیای دیده جان خاک پای تو

جایی که بگذرد از نه سپهر اختر او

من یه عاشق، عقل و منطق سرم نمیشه

دارم از ذکر حسین حال بکاء حال خراب

اومده ماه ضیافت خدا شده وقت استجابت دعا

دستام و ول نکن

داد قربانی دو کودک
