
آرشیو مطالب جواد مقدم


من سائلم پس ره توشه میخوام

این روزا روزای خوبی ندارم

اگر چه خار و خسم یا حسین می گویم

این لباس نوکری رخت پادشاهیمه

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد

دلم رو بردی

شب تاریک کنار تو به سر می آید

محبت تو بود بر حرام زاده حرام

تو رو قبل از دنیا می شناسم

چند روزه خونه سوت و کوره

همه رمز و راز تو راز و نیاز

دیوانه ام دیوانه ام کنج دنج میخانه ام

این بار خاک را به نظر کیمیا نکن علی

چشماتو وا کن کبوتر خسته آشیونم

در این غزل فقط سخن از شیر مادر است

جلوه هیئت علمی که داری

اینجا پر از شور و امیده

ام ابیها سلام علیک
