
آرشیو مطالب سعید حدادیان


اگر کشتند چرا آبت ندادند؟

نفرین به هر کس نمیتونه ببینه سایه بالا سر منه

زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت

یک اربعین بی حسین به سینه و سر میزنم

ای برادر از سفر رنج و محن آوردهام

یا اخا سوغاتی از بازار شام آوردهام

مظهر صبر خدای حی داور زینب است

داداش یادت ه دل شب جون به لبمون رسیده بود

تا یه زائر میرسه از کربلا من هم آقا آرزومه

جنت نسیمی از کرم توست یا حسین

لبریز حس حسرتم مهمون این ضیافتم

ارباب غلام روسیاه تو دریاب

اللهم الرزقنا قبر شش گوشه

یه شب آقا تو خلوت غریبی نشسته بودم

دل سلطان غمه دل شاه عالمه

به ابالعطشان به ابالعطشان

صلیاللهعلیک یااباعبدالله

آه از زندگانی سیر کرد مرا
