
آرشیو مطالب دهه اول محرم


باز دل بی تاب من

برادر جان سلیمان زمانی

میزنم صدات چه لذتی داره

ای کشته فتاده به هامون حسین من

دل چو گیسوی تو ای یار به هم میریزد

روی لبم واویلاست

ارباب سلام من به پیکر تو

ای کشته فتاده به هامون حسین من

علی المحروم من ماء الفرات واویلا

همراه بابایی هم قد سقایی

بس کن رباب نیمه ای از شب گذشته است

هرگز نرود از نظرم

یه خرده آب طفل رباب

لرزه بر دست من و پیکر تو میلرزد

میزنم صدات چه لذتی داره

میریزه رو صورتت اشک چشام

ای شش ماهه گل من اصغر من

چشماش از بی وفایی تر
