
آرشیو مطالب شهادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها


گر خورد خون دلم مردمک دیده

روضه

کجا با این عجله تو که خیلی جوونی

علی بیا به برم که راهی سفرم

جمله مخلوقات گفتند ای انسان تو در عشقش چه کردی

از بس که آب کرده فراق پدر تو را

داری میری بی یارت

هستی ما نوکرا دلیل بودن توست

بیا در برم بمان و در شهر بی کسی ها

سبد سبد بیارید

دلم از روضه های فاطمیه گرفته

قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت

ببین می توانی بمانی بمان

دلا خونه پریشونه

میروی و از غمت دارم به لب این زمزمه

الوداع الوداع حیدر حیدر

قبل از آنی که شرر بر جگر من باشی

می تپد دلها به نام فاطمه
