
آرشیو مطالب شب سوم محرم


ای آنکه تویی نتیجه صوم و صلات

رفت از کف طاقت و تاب و توانم

تار می بینم و انگار شده

چشم گریون

تو ویرونه دلم شکست

از عطر تو عالم شده معطر

عمو جونم دلم تنگه

وای که بابا

قلبمو بگیر

از سرور هر دو عالم نزد ما غم بهتر است

دوباره باده به دستم هرآنچه باداباد

به تارمویی بند کارم

وقتی که فراتر از زمانه است رقیه

تو مثل بارون نم نم

بابا کجایی تنگه دلم برای تو

شاهی و بنده نوازی شاهی و محرم رازی

سینه بزن که نوکری مدالت باشه

کدوم دردامو بگم
