
آرشیو مطالب محمود کریمی


میخوام از عشق فدا بشم برات

این من و این حال پریشانی ام

چشم به راه بهار

بیشتر از بیشتر از بیشتر

شب شب قدره

هر جایی اسم تو باشه بهشته

از قدمت هوا بارونی شده

دیده به راهم از آسمون منتظرم

آخرین بت شکن اومده

تویی که خدای دل هایی

یا علی جان مقتدای من تویی

امشب لبالب می شود دخل همه خمارها

بیشتر از بیشتر از بیشتر

تو دستای تو مداوای دردم

چشم تو در کار حسین است و بس

یوسف زهرا که سحر دم اذون میاد

ز بام علی به آسمان متصلم

نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
