
آرشیو مطالب محمود کریمی


چرا انگشت و انگشتر نداری

بیا که خواهرو کشت

میمیرم برای صدات

کجایی حسین

ای پیام آور خون شهدا یا زینب

جان حسین جانان حسین

غریب مادر ای برادر

من کیم انگشتر زیبای عصمت را نگینم

تو هستی و من توی آسمون پناه توام

روضه

بود آخرین لحظه عمر من

کمی آهسته رو بگذار تا زینب

روی تاج عرش طبق نص لولا فاطمه

تو این زمونه وقتی تمومه دنیا

لال شده قلم تو دستم

روضه پایانی

منم و عمری روز خوش ندیدن

نیلوفری ترین روزی که دیده ام
