
آرشیو مطالب محمود کریمی


نرو بمون دلیل اشک و آهم

روی تاج عرش طبق نص لولا فاطمه

شب غمم سر نشد که نشد

قصه عشق آخری دارد عاشقی روی دیگری دارد

راس تو میرود

هی خنک میشی و هی میسوزی از نو

گره به کار فتاده گره گشای همه

دل ما را ببر کنار خودت

فردای محشر کار دشوار است

شبی از خویشتن سفر کردم

نور منور علی علی علی

ای علمدار به چشم نیمه باز خود ببین

ای دل و دلبر حسین

پر پرواز تا حرم بازه

راس تو میرود

ظهور عصمت پروردگار زهرا بود

درد پهلو خوب نه بدتر شده این روزها

مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم
