
آرشیو مطالب محمود کریمی


حسین وای

هر زمانی به میان حرف قمر می آمد

وای خوبه نمی بینی شرار سینه رو

ساقی لب تشنگان

مظلوم حسین

همه لحظه گوشم پی گفت و گویش

آقا جان جانم فدات

زینت دوش نبی

بر کنارم باغ و بستان داشتم

من کجا و مادری کردن برای آل عصمت

درود ما به تو ای مریم چهار مسیح

خبری آمد و خبر پیچید

خبر کشتن قمر شد

باز برای مشک تو عباس

چهار فرزند تو در صحرای سرخ کربلا

قدم اگر خمید فدای سر حسین

من فدایی سر موی امیر المومنینم

نیست بر لوح دلم
