
آرشیو مطالب محمود کریمی


کن زمزمه ای قاری قرآنم

بیمار چشم یار طبیب دو عالم است

حدیث کسا

دلم از دوری اهل وطنم می سوزد

شده پر از ستاره با غصه های سینه

ز بیداد ستم هم ساختم هم سوختم

از کودکی دریا بودی

اسم علمدار خود عشقه

به دریا بنگرم دریا تو بینم

ای دو صد موسی به طورت منجلی

زهرا بیا به بغداد

یا موسی ابن جعفر

ای مهر و ماه مشتری مهربانیت

عمریست اسیر ظالمانم

تو کاظمین آقا حاجتم رو داده

موسی شدی که معجزه ای دست و پا کنی

سیاهچال و شب و مرد

کربلا در اختیار زینب است
