
آرشیو مطالب سیدمجید بنیفاطمه


یا قاهر العدو و یا والی الولی

روضه

ای عمه سادات من برات بمیرم

همه رفتند و من جا ماندم ای دوست

بریدم از همه دنیا دلم تنگ توئه

همه ی التماس چشمای ترم

توی قلب من میدونی جز تو کسی نیست

ذوالفقار تو دو دم دارد

همه رفتند و من جا ماندم ای دوست

روضه حضرت زینب

آب به لب های تو رو زده

تو یه سال و نیم گریه کردی برای حسین هر شب

زینب آمد شام را یکباره ویران کرد و رفت

عصر عاشورا به دور خیمه ها خطی کشید

حسین وای

تو رفتی و برا زینب چی غیر اشک و آه مونده

به همین سادگی عاشقت شدم

مرا به جرم و خطایی که مرتکب نشدم
