
آرشیو مطالب حسین سازور


با همین سوز که دارم بنویسید حسین

میکشم خویش را بر روی زمین

من چگونه سوی خیمه خبرت را ببرم

علی دشت کربلا اکبرم

ای علی جان چه شده

مدح امیر المومنین

روضه شب تاسوعا

عجیب هیئت تو بوی کربلا دارد

دست بر سینه رو به کرب و بلا

گر نخیزی تو ز جا کار حسین سخت تر است

ستون این لشکر امیر دل هایی

سقای دشت کربلا دستش شده از تن جدا

شب آخر بگذار این پر من باز شود

از آسمان امشب غم و بلا ریزد

ای وای من که دلبرم از دست میرود

به بزم ماتم جدت بیا اباصالح

زیر نور کمی از ماه بدن ها پاره

روضه شام غریبان
